Holy Theo        *****    تنها برای تو می نویسم ، ای آشنای خوب       *****

Holy Theo ***** تنها برای تو می نویسم ، ای آشنای خوب *****

تقدیم به دوست بزرگوارم 10.4.6.3 *** وبلاگ شخصی سید امیر میرسلیمی
Holy Theo        *****    تنها برای تو می نویسم ، ای آشنای خوب       *****

Holy Theo ***** تنها برای تو می نویسم ، ای آشنای خوب *****

تقدیم به دوست بزرگوارم 10.4.6.3 *** وبلاگ شخصی سید امیر میرسلیمی

رویای جاده مه آلود 4


رویا میبینم 

معبدی دور

متروکه در کوهستانی بلند

پوشیده از مه

با گنبدی فیروزه ای

بی تزاحم هیاهوی زائرانی حاجتمند یا اهل سرگرمی

جویی آرام و بی کلام از مقابل ایوان رو مغرب آن به باغ های رها شده اطراف ، هرز می رود

جز حرکت رود همه چیز ساکن است

حتی نسیم

و روحی تنها ، درآن معبد  تنهایی زندانیست


زندان : معبدی که دوستش داشت

تنبیه : تنهایی و انتظار برای فراموشی

مدت : 400 سال

وجرم

کندن سه حرف بر روی قلبی سنگی


مه نیمی از گنبد فیروزه ای معبد را درآغوش گرفت بود

درست وقتی که رویای من به پایان می رسید .

و روح مثل هزاران بار هر عصر ، به آستانه در باز معبد

در جستجوی زائری ، جهان گردی حتی گم کرده راهی 

نگاهی از سر نومیدی انداخت 

وقتی مطمئن شد که باز هم کسی نمی آید

برای نیایش عصرگاهی به داخل معبد باز گشت

در حالی که زیر لب هنوز آن سه حرف را تکرار میکرد



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.